رضا صائمی، منتقد سینما، در صفحه‌ی اینستاگرام خود نوشت:

حرص‌هایی که هما از حسادت‌ها و غرغرهای نقی و حرف‌های نسجیده‌اش در جمع می‌خورد کمتر از علاقه و دلبستگی به او نیست….یکبار هم گفته بود من سه تا بچه دارم و نقی را هم جزو بچه‌هایش حساب کرده بود، گرچه نقی به قول خودش این حرف را بچه بچه حرف می‌دانست…فیلمی که این حس و حرص خوردهای زنان از همسرانشان را به بهترین شکلش به تصویر کشید «مهمان مامان» بود…حرص خوردن‌های عفت خانم (گلاب آدینه) از آقا یدالله(حسن پورشیرازی)…..آقا یدالله البته مثل نقی حسود نبود و قمپز در نمی‌کرد و نمی‌خواست هد فامیل باشد، برعکس پر از مهربانی و سادگی بود….آنقدر ساده که پیش مهمانان‌ها از بدبختی‌های زندگی‌شان می‌گفت…از نداری‌ها و بی‌پولی‌هایشان…با این حال بی‌آنکه یخچال خالی خانه را در نظر بگیرد، اصرار بر ماندن مهمانان و وعده کله پاچه برای صبحانه می‌داد….حواسش به جوراب سوراخش پیش مهمان‌ها نبود و نصف شیرینی‌های پذیرایی را خودش خورد… این مهمان نوازی‌های دلسوزانه و خودسری‌های خونسردانه آقا یدالله اما در نهایت جان عفت خانم را نواخت و او را راهی بیمارستان کرد….مهمانی‌های ایرانی پر است از قصه‌های اینچنینی….پر از دعواها و بگو مگوهای قبل و بعد مهمانی…دعوا بر سر آبروداری و تفاوت روش و نگرش‌های زن و مرد بر سر مصادیق این معنا….دعوا بر سر چه گفتن و نگفتن یا از چه گفتن و چگونه گفتن….مهمانی ایرانی به همان اندازه‌ای که بهانه خوش گذشتن است، بستر خراشیدن یکدیگر هم است….دور همی‌هایی که گاه موجب دوری از هم می‌شود….بهانه قهر و آشتی‌ها…و ما همواره با تمام دلخوری‌ها و دلشکستگی‌ها باز دلتنگ مهمانی‌های و دورهمی‌های خودمانی خودمان هم می‌شویم….نمی‌دانم شاید ما به همین یلخی زیستن‌ها دلخوشیم!

انتهای پیام



نیازمندی های اصفهان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *