مریم نصر، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «سالها پیش در مصاحبه شفاهی دکتری رشته مطالعات زنان با داوطلب مرد تنومندی صحبت کردم که پلیس بود و چکمه به پا داشت. پرسیدم شما چرا میخواهید این رشته را بخوانید؟ گفت چون با زنان زیادی سروکار داریم و نهایتاً ماییم که باید مسائل زنان را حل کنیم.
در جامعهشناسی معرفت اصطلاحی داریم باعنوان جهلشناسی (agnotology) که به معنای ترویج عامدانه ناآگاهی است.
به گمان من یکی از مصادیق بارز آن در ایران دسترسی نداشتن پژوهشگران به آمار شفاف برای تحلیل پدیدههاست.
اتفاقی میافتد، فضا ملتهب میشود، رسانهها دست بهکار میشوند تا داستانی که مورد پسند سیاستگذاران و سرمایهگذارانشان است تعریف کنند و حسابی گردوخاک میشود.
در این میان پژوهشگر علوم انسانی که میخواهد خبر را بر بستر بزرگتری ببیند و تحلیل کند، درمانده میشود که آیا میتواند مصداقی بر پدیدهای بزرگتر باشد یا خیر؟ آماری در دست نیست. پس نمیتوانند بهطور موثر آن را بسنجد.
وقتی پژوهشگری در زمینه بسته، پُرسانسور، و بدون داده زندگی کند، نهفقط ابزار تحقیقاتیاش ناقص است، بلکه اعتبار معرفتیاش هم زیر سؤال میرود:
روی چه حسابی میگی این از جنس خشونت علیه زنان است نه ناامنی موردی یا بیماری روانی فردی یا خشونت بهطور کلی؟ همه دنیا مگه غیر از اینه؟ ما بدتر از کشورهای منطقهایم؟
نتیجه حذف/ دردسترس نبودن عامدانه دادهها، بهوجود آمدن فضایی است که پژوهشگر علوم انسانی در آن عمداً در نادانی نگه داشته میشود—تا تحلیلش فراتر از مشتی خبر پراکنده نرود و هرگونه ادعای نظری، بیپشتوانه و غیرقابل استناد جلوه کند.
فضای مسموم رسانهای چنین ملاحظاتی ندارد. سریع قصه خودش را میسازد. اگر لازم باشد خبر را تبدیل به فاجعه میکند تا فضا را ملتهب کند و باز درصورت نیاز از فاجعه خبری در کنار صدها خبر دیگر در سراسر جهان خلق میکند تا مخاطبانش را بیاعتنا نگاه دارد.
مدتی است توجهام به این جلب شده است که چگونه دسترسی نداشتن به آمار شفاف در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی دارد معرفت علوم انسانی را بیحیثیت میکند.
در جامعهای که دادههای آماری شفاف و قابل دسترس در حوزههای اجتماعی، سیاسی و جنسیتی وجود ندارد، معرفت علوم انسانی در یک وضعیت معرفتشناختی معلق و نامعتبر قرار میگیرد.
پژوهشگر نهتنها امکان سنجش پدیده را ندارد، بلکه از نظر حیثیت و اعتبار دانشی نیز تضعیف و گاه مضحکه رسانهها میشود.
در این بستر، روایتهای رسانهای جای معرفت مینشینند و دانش تخصصی بدل به لکنتی نظری، بدون پیوند با بافتار میشود.
پ.ن: اگر دوست داشتید برای مطالعه بیشتر میتوانید علاوه بر اصطلاح agnotology پیرامون epistemology of ignorance هم بخوانید که در شرایط بیآماری و امنیتی شدن مسائل اجتماعی ما جالب توجهتر هم هست.»
انتهای پیام