عباس نعیمی جورشری، مدیر گروه جامعهشناسی حقوق انجمن جامعهشناسی ایران و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
با حملات اسرائیل به ایران و پاسخ موشکی این کشور، مخاصمت دو طرف وارد فاز جدیدی از تنش و درگیری مستقیم میشود. پیشتر جمهوری اسلامی از راهبرد جنگ نیابتی برای اعمال فشار بر اسرائیل استفاده میکرد، اما این رویکرد با ترور فرماندهان عالی رتبه نیروهای مسلح و حملات مستقیم اسرائیل به قلمرو ایران، عملاً به حاشیه رفت.
ناکامی مذاکرات در فرصت دو ماهه، که پیشتر نگارنده در دو مقطع زمانی تبیین و پیشبینی کرده بود (در آغاز و تداوم مذاکرات) احتمال ورود دو طرف به درگیری مستقیم را بیش از همیشه ممکن نمود. حال با بی نتیجه ماندن گفتگوهای دیپلماتیک در خرداد و بروز این وضعیت جدید، سه سناریو پیش روی تحولات جاری متصور است.
الف. سناریوها
الف. ۱.
سناریوی اول: ورود به جنگ مستقیم تمامعیار
در واکنش به حملات هدفمند اسرائیل، ایران با استفاده از نیروهای رسمی خود حملات موشکی و هوایی را انجام خواهد داد. این امر با پاسخ تلافیجویانه اسرائیل و ادامه حملات آنها در عمق خاک ایران همراه خواهد شد. احتمال دارد این درگیری به کشورهای همجوار (مثل لبنان، سوریه و عراق) گسترش یابد و بازیگران منطقهای نظیر حزبالله یا گروههای مقاومت عراقی وارد عرصه جنگ بشوند. این امر تنش را به طور چشمگیری افزایش میدهد، خسارات انسانی زیادی ایجاد کرده و احتمال مداخله بازیگران بینالمللی نظیر ایالات متحده، روسیه و چین را بیشتر میکند.
الف. ۲.
سناریوی دوم: ادامه جنگ محدود و درگیریهای پراکنده
در این حالت دو طرف همدیگر را با حملات محدود، ترور فرماندهان یا ضربات نقطهای هدف قرار میدهند. این وضعیت با تشدید و فروکش مقطعی ادامه مییابد بدون این که وارد جنگ تمامعیار شوند. فشارهای دیپلماتیک و میانجیگریهای منطقهای (مثلا از طریق قطر یا عمان) ادامه دارد. این امر منجر به فرسایش اقتصادی و امنیتی در منطقه میشود و از لحاظ انسانی خسارات زیادی دارد، با این حال از بروز جنگی همهجانبه جلوگیری میکند.
الف. ۳.
سناریوی سوم: آتشبس موقت و مذاکرات
دو طرف، تحت فشار داخلی و بینالمللی (مثل سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا یا حتی چین)، برای کاهش تنش وارد مذاکره میشوند. این گفتگوها احتمال دارد تنها منجر به آتشبس موقت یا توقف محدود عملیات شود. راهحلی شکننده که با احتمال بالای درگیری در آینده باقی میماند. مگر این که توافقی جامع با حضور مستقیم آمریکا و در ادامه مذاکرات قبلی محقق شود.
ذیل این بحث باید به نکته ای توجه داشت؛ راهبرد کلان ایالات متحده بیش از آنکه بر امنیت مردم درگیر جنایت جنگی و یا فرایند دموکراتیزاسیون ملل باشد، در جهت منافع ملی خود قرار دارد. از این حیث نه تنها جان و منافع ایرانیان در برنامه های او جایگاهی تعیین کننده ندارد بلکه -به نظر نگارنده- موجودیت اسرائیل نیز برایش چنان امری ابزاری و اهرم فشار در منطقه می باشد!
ب. عوامل مؤثر در شکلگیری سناریوها
این سه سناریو وابسته به چند متغیر مهماند:
ب. ۱.
واکنش افکار عمومی داخلی در ایران و اسرائیل که میتواند دولتها را برای ادامه جنگ یا توقف درگیری تحت فشار بگذارد.
ب. ۲.
تصمیمات فرماندهان و مقامات سیاسی-نظامی دو طرف که سرعت افزایش تنش یا فروکش آنها را تعیین میکنند.
ب. ۳.
نقش بازیگران منطقهای (مثل حزبالله در لبنان یا دولتهای عرب و حتی ترک) در حمایت از یکی از طرفین یا میانجیگری.
ب. ۴.
مداخلات قدرتهای بینالمللی (مثل ایالات متحده، اتحادیه اروپا، روسیه و چین) که با استفاده از اهرمهای دیپلماتیک و اقتصادی بر محاسبات دو طرف تاثیرگذار خواهند بود.
پ. پیامدهای جنگ در سطح بالا
پ. ۱.
تبعات انسانی
این درگیری اگر وارد سطح بالا شود، علاوه بر خسارات انسانی در عرصه مستقیم جنگ (نظامیان و غیرنظامیان)، تبعات انسانی زیادی برای شهروندان غیرنظامی دارد. آوارگی، تخریب زیربنایی، اختلال در ارائه خدمات پزشکی و غذایی، تشدید فقر و بیماریهای واگیر از جمله این تبعات انسانی است که سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل، سازمان صلیب سرخ و سازمان عفو بینالملل از آنها ابراز نگرانی کردهاند.
پ. ۲.
تبعات اقتصادی
این درگیری احتمال دارد بازارهای نفت را مختل کرده و بهای نفت خام را به طور چشمگیری افزایش بدهد. همین امر برای نرخ جهانی و داخلی طلا رخ خواهد داد. این فشارها بر اقتصاد ایران بیش از اسرائیل موثر است. همچنین بر کشورهای منطقه از جمله لبنان، سوریه و عراق تاثیرگذار خواهد بود. علاوه بر این، اختلال در زنجیرههای تجاری، ضربه دیگری بر امنیت اقتصادی منطقه وارد خواهد آورد.
ت. آتیه ایران در پرتو درگیری با اسرائیل
این درگیری برای حاکمیت جمهوری اسلامی تبعاتی عميق داخلی دارد. به نظر می رسد سه احتمال برجسته برای آینده حکومت میتوان متصور شد:
ت. ۱. تثبیت اقتدار داخلی
ت. ۲. تشدید شکافهای داخلی
ت. ۳. فشار بینالمللی برای تغییر ساختار
اگر حکومت بتواند این درگیری را با استفاده از حمایت افکار عمومی داخلی مدیریت کرده و ضمن نشان دادن اقتدار در عرصه بینالمللی، امنیت کشور را حفظ کند، احتمال دارد پایههای قدرت حکومت محکمتر شود. این گزینه مشروط بدان است که امر ملی و همبستگی اجتماعی در سطح ساختاری اصلاح و تقویت گردد.
ث. جمع بندی
در یک جمع بندی به نظر می رسد بر اساس شواهد میدانی و تحلیل های جاری، احتمال ادامه درگیریهای محدود و پراکنده بیشتر از ورود به جنگ تمامعیار یا آتشبس کامل است. این امر باعث میشود که تنش برای مدت زیادی ادامه داشته باشد و امنیت منطقه را مختل نگه دارد. فرسایش سیاسی و اقتصادی محتملترین گزینه است. مگر آنکه در ادامه درگیری ها، سناریوی بین المللی برای تغییر ساختار بطور موثر فعال شود. این امر خود تابعی است از چندین مولفه سیال و ماتریسی که در عین حال می تواند تهدیدی برای موجودیت قلمروی ایران باشد. تقویت همدلی، پاسداشت انسانی یکدیگر و هویت ملی، در این بازه زمانی اهمیت حیاتی خواهد داشت.
پ.ن.
پاینده باد نام ایران ما!
انتهای پیام