

رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
تلاش دولتهای وقت در انجام وظایف ذاتیشان و طرح این فعالیتها به عنوان «خدمت خالصانه»، «کمک به مردم»، «کار جهادی» و «پاسخ به دغدغههای مردم» و…تمرکز برای ساخت تصویری بزرگتر و نادرستتر از دستاوردهای دست نیافتنی همان دولتها است.
اول: دستاوردها توسط فرد و یک شخصیت شکل نمیگیرند. دستاوردها تصویری ذهنی نیستند که بتوان آنها را با توسل به جملات و کلمات ساخت و خلق کرد و از آنها به عنوان خدمت رسانی به شهروندان رونمایی کرد. دستاوردها قابل لمس هستند. امکان ارجاع و آزمایش آنان در آزمایشگاه دانش اقتصادی، سیاست، جامعه، فرهنگ و هنر و از همه مهمتر زندگی تک تک مردم باید وجود داشته باشد. دستاورد کاهش تورم، قابل درک است. در زندگی مردم اثرگذار است و امکان کتمان آن هیچ وقت وجود نخواهد داشت. دستاورد کاهش تصادفات و افزایش کیفیت خودرو تولید داخلی قابل اندازهگیری است و امکان بازی و شوخی با آن وجود ندارد. اگر مدیر عامل ایران خودرو و سایپا از بام تا شام درباره برتر بودن کیفیت خودروهای ایرانی در مقایسه با خودروهای تولید کشورهای اروپایی سخنرانی کنند، تنها اعداد مراجعه خودروها به نمایندگیها و رفع عیوب اصلی مهم میشود و نه آن توهماتی که به اسم کار و تلاش و کیفیت به مخاطب گفته شده است. بنابراین وقتی از دستاوردها سخن به میان میآید، باید امکان سنجش آن وجود داشته باشد و این دستاورد در کلمات و جملات زیبا و یا ساخت کلیپهای حماسی خلاصه نشود.
دوم: در میان تمام دستاوردسازیها برای دولت سابق و فعلی، باید به نهاد دولت به شکل و محتوی واقعی و بدون حب و بغض نگریست. بدون تردید امکان راهاندازی تبلیغات گسترده و بسیار فراگیر در تمام شبکههای اجتماعی بزرگ و متوسط با کمک بودجههای پیدا و پنهان برای هر دولتی امکانپذیر است. سادهتر از آنچه گمان میکنید امکان سیاه را سفید نشان دادن با تکیه به تبلیغات و خبرسازیهای هدفمند وجود داشته و دارد؛ البته اینگونه روایتها در مواجهه با زندگی مردم بیاعتبار خواهد شد، چرا که با آن زیست و زندگی ناهمخوان است. مانند تبلیغات سنگین و هزینهبر دولت دهم که بارها و بارها تاثیر تحریمهای بینالمللی را به هیچ گرفته بودند و آنچنان رسانهها درباره همین واقعیت مسلم بولتن و گزارش و مصاحبه منتشر کردند که حتی در بازه زمانی برخی تحلیلگران آن گفتههای نادرست را به عنوان روایت صحیح قبول کردند، اما پس از تاثیر ویرانگر تحریمهای ظالمانه همگان متوجه شدند تغار روایتگری جعلی بر زمین افتاده است و باید سخن بهتری به میان آورد. مسئله اساسی و بنیادین برای فهم دولت در ایران امروز، بررسی کارنامه دولتهاست و نه روایت دولتمردان. بدون اندکی تردید هیچ دولت مردی از دولت خویش انتقاد نخواهد کرد. هیچکدام از وزیران دولتها از کارنامه همان دولت لب به سخن نمیگشایند، چرا که همیشه ترس از منکوب شدن و حملات بیامان بوقهای رسانهای علیه این افراد وجود داشته است. بنابراین ما نمیتوانیم از هیچکدام دولتها توقع ارایه روایتی آمیخته به نقد را داشته باشیم. هر چه بوده و هست و احتمالا خواهد بود، تعرف و تمجید و تعارفهای کسل کننده افراد از مدیران بالادستی است.
سوم: اینکه ما بهترین، برترین، بزرگترین، با کیفیتترین، خوبترین و مهربانانهترین اقدامات را در دولت خویش با کمک نیروهای خدوم و زحمتکش و تلاشگر انجام دادیم. سخن مجهولی است، تا مادامی که آمارها این سخن را تایید نکرده باشند. دقت کنیم؛ شاخصهایی مانند تورم، نرخ ارز، میزان تولید نفت، ظرفیت تولید، میزان صادرات، میزان مصرف کالری، رشد اقتصادی، احساس فساد، فساد اداری و… تعاریف مشخص و با عددها شناخته و فهمیده میشوند. هیچ دولتی حتی با به کار گرفتن صدها شعبدهباز امکان حقنه کردن روایت نادرست به جای درست را براساس زیست روزمره شهروندان ندارد. زندگی مردم از تمام روایتها و خبرسازیها و امید بخشی مدیران بالاتر و قابل استنادتر است. هر کدام از دولتها میتوانند با بوقهای مختلف گوش مخاطب را از بهبود زندگی آنان پر کنند و صدها بار از بهتر شدن وضعیت امروز نسبت به دیروز مصاحبه و گفتگو منتشر کنند، اما این همه در برابر زندگی عادی مردم و در صورت ناهمخوان بودن آن گفتارهای اشتباه، رنگ میبازد و به پایان میشد. به عنوان مثال؛ وقتی دلار بازار آزاد در دولت سیزدهم از مرز 50 هزار تومان عبود کرد، مردم زندگی خود را با همین نرخ مورد سنجش قرار میدهند و حتی اگر مدیر کل بانک مرکزی با صدها تاکید درباره دلار با نرخ 30 هزار تومان حرف بزند و گران شدن ارز را به کانالهای تلگرامی مربوط بداند، محل توجه نیست و چه بسا محمل تمسخر باشد!
چهارم: سفر وزیر راه به محل حادثه وظیفه ذاتی دولتمردی اوست. سفر وزیر اقتصاد به پایانه گمرک و حل مشکل کولبران در استان کردستان، وظیفه اوست و نه کاری بیشتر. حل معضل تورم و نقدینگی در اقتصاد ایران، وظیفه ذاتی وزارت اقتصاد است و نه هیچ فرد و یا سازمان دیگر، بنابراین وزارتخانه اقتصاد کار عادی و معمول خودش را انجام داده است و نیازی نیست حتی در رسانهها دربارهاش سخن گفته شود. وظیفهاش را انجام داده است. اساسا دولت به عنوان بزرگترین نهاد اجرایی کشور وجود دارد تا همین کارها را انجام دهد، نه اینکه از صبح تا شب به دنبال پر کردن کلیپ با آهنگهای حماسی باشد. حکایت کلیپسازی یکی از شهرداران شهر تهران نباشد که برای بازدید از سرویسهای بهداشتی کلیپ ساخته و با شوق و ذوق در اینترنت پخش کردند. کاری بس بیهوده و نادرست.
پنجم: این حجم از تبلیغات غیر ضروری و بیهوده حکایت از گم شدن راه توسط دولتها را دارد. واقعا برای مردم سفر استانی، سفر سر زده، سفر بدون محافظ در میان مردم، تذکر به محافظ رئیس جمهور و شنیدن حرفهای مردم فاقد اهمیت و توجه است. برای کسی مهم نیست که وزیر صمت با مینیبوس و یا اتوبوس به فلان شهرستان سفر کرده است، برای مردم بازدهی سیاستها و مناسب بودن برنامهها از اهمیت دو چندان برخوردار است. همین اندازه که چرخ صنعت کشور در حال چرخش باشد و موانع برای صنعتگران و تولید کنندگان برداشته شود و یا به حداقل ممکن کاهش پیدا کند، یعنی وزارتخانه صمت و شخص وزیر و همه معاونان و مدیران کل و کارشناسان در حال انجام کارشان هستند.
انتهای پیام