آیتالله سروش محلاتی در تبیین دو نوع نگاه به نسبت امامت با انقلابی بودن، گفت: یک نگاه رسالت امام را روشنگری، آگاهی بخشی و مبارزه فرهنگی با ظلم و جهل می داند و دیگری شرط امامت را انقلابیگری و تلاش برای براندازی حکومت ظلم و تشکیل حکومت توسط امام می داند.
استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در سخنانی در شب هشتم محرم با طرح این پرسش که «بین امامت و انقلابی بودن، چه نسبتی برقرار است؟» و «آیا شرط امامت، انقلابی بودن است؟» گفت: از اواخر حکومت امویان که شورش در سرزمین اسلامی آغاز شد، این پرسش در میان شیعیان مطرح بود که آیا امام باقر و امام صادق علیهما السلام وظیفه ورود به مبارزه و انقلاب را دارند؟
وی با اشاره به قیام زید، فرزند امام سجاد که برای براندازی حکومت اموی قیام کرد و شکست خورد و شهید شد، افزود: یحیی پسر زید، پس از پدرش در منطقه خراسان قیام کرد و او هم به شهادت رسید. یحیی می گوید: خدا ما را با علم و شمشیر شایسته رهبری گردانده، اما پسرعمویم (امام صادق) فقط علم دارد، لذا ما بر او تقدم داریم. حتی وقتی کسی به پسر زید می گوید: مردم به امام صادق تمایل دارند، اما به تو و پدرت زید تمایل ندارند، یحیی در پاسخ می گوید: امام باقر و صادق مردم را به زندگی دعوت می کنند و ما مردم را به مرگ دعوت می کنیم، لذا مردم به آنها بیش از ما اقبال دارند.
سروش محلاتی ادامه داد: پس این دو نوع نگاه است، یکی رسالت امام را روشنگری و آگاهی بخشی و مبارزه فرهنگی با ظلم و جهل می داند و دیگری شرط امامت را انقلابی گری و تلاش برای براندازی حکومت ظلم و تشکیل حکومت توسط امام می داند. البته عموم علمای شیعه از جمله شهید مطهری و شهید بهشتی، معتقد به رویکرد اول یعنی رسالت فرهنگی و مبارزه منفی بدون برنامه برای براندازی و انقلاب هستند.
وی جملاتی از کتب استاد مطهری نقل کرد که می گوید: «امام صادق از تلاش برای کسب حکومت و خلافت کنار کشید…امام صادق با خلفا کنار نیامد و نوعی جنگ سرد بین آنها بود و به جای مبارزه سیاسی، به مبارزه علمی و فعالیت در حوزه فکر و تبیین اسلام حقیقی در میان تفکرات گوناگون پرداخت.»
به گفته استاد مطهری، «اسلام فقط مبارزه با ظلم نیست، ابعاد دیگری هم دارد و امام صادق از فرصتها و زمینه های علمی و فرهنگی استفاده کرد. امام کاظم هم اصلا دنبال انقلاب سیاسی و براندازی نبود، اما به خاطر نفوذ معنوی و فکری ایشان در جامعه، حکومت هارون ایشان را تهدید تشخیص داد و حذف کرد، امام کاظم نه شمشیر داشت نه تبلیغات، اما دلها را داشت.»
سروش محلاتی همچنین با استناد به آثار شهید بهشتی، افزود: شهید بهشتی هم در این باره معتقد است: «ائمه شیعه هیچ گاه شرایط را برای تشکیل حکومت مساعد ندیدند، هیچ امامی مانند امام علی فرصت تشکیل حکومت را نداشت، تازه مگر امیرالمومنین توانست حکومتی را که می خواهد تشکیل دهد؟ امامان شیعه بعد از شهادت امام حسین از قیام سیاسی صرف نظر کردند و حتی زمانی که برخی افراد از آنها حمایت مسلحانه می کردند، نمی پذیرفتند. چون می دانستند جامعه ظرفیت حکومت عدل را ندارد.
وی به نقل از دکتر بهشتی افزود: «امامان شیعه محافظه کاری می کردند؛ اما نه محافظه کاری شخصی، بلکه برای دین و مصالح جامعه. محافظه کاری در راه هدف، نه محافظه کاری برای فرار از مرگ، این محافظه کاری بعضا از جان دادن سخت تر است؛ چون فشارها و اهانتها برایشان سختتر از مرگ بود.. ائمه شیعه معتقد بودند بعد از کربلا، دیگر دوره تلاش برای حکومت معصوم سپری شده و آنها از هرگونه قیام سیاسی بطور قاطع صرف نظر کردند.»
سروش محلاتی در ادامه گفت: اما در مقابل، دیدگاه دیگری معتقد است ائمه هم دنبال به دست گرفتن حکومت بودند و آیتالله خامنهای تنها شخصی است که در علمای شیعه به این معتقد است. ایشان در کتاب «همرزمان حسین» (سخنرانی های ایشان در سال ۱۳۵۱) می گوید: «به هشام بن عبدالملک خلیفه اموی گزارش دادند امام باقر می خواهد حکومت او را سرنگون کند و خودش به حکومت برسد. امام باقر اگر دستش می رسید هشام را می کشت و حالا او پیش دستی می کند.»
وی افزود ایشان در کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» میگوید: «نقشه امام صادق این بود که یک قیام علنی راه بیندازد و حکومت بنی امیه را سرنگون کند، نیرو از همه جهان اسلام از اصفهان و مراکش و نقاط دیگر بیاید مدینه، امام صادق لشگر به شام بکشد، حکومت بنی امیه را ساقط کند و خودش حکومت تشکیل دهد.»
استاد حوزه علمیه با اشاره به دیدگاه مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «تمام انبیا مبارزه سیاسی کرده اند، برای اینکه نظام را براندازند و نظام جدیدی را تشکیل دهند.» گفت: خوب اگر ما تفسیر کردیم وظیفه امام، قیام و انقلاب و به دست گرفتن حکومت است، وظیفه خودمان را هم همین میدانیم.
آیت الله خامنه ای می گویند: وظیفه امام قیام است، چه مردم بخواهند و چه نخواهند. اگر مریضی بگوید نمی خواهم دارو بخورم، می گویند بیخود میل نداری، اگر با زبان خوش نخوری، به زور تو را می خوابانند و دارو را در حلقت می ریزند، حکومت اسلامی مثل یک داروست، جامعه اسلامی حق ندارد بگوید من حکومت اسلامی را نمی خواهم، مگر اینکه مریض به حد مرگ بیفتد که صبر میکنیم تا حالش طوری شود که دارو را بخورد، اول رندانه دارو را به او می خورانند و اگر نشد به زور به حلقش می ریزند، امامت اینجوری است.»
سروش محلاتی در پایان تاکید کرد: اینها مسایل سیاسی نیست، مسایل فکری براساس نگرش به اسلام و سیره انبیا و ائمه است و تاثیر خود را در همه ابعاد می گذارد و از این رو باید نسل جوان را به مطالعه کتابها و مواضع و تحلیل آنها دعوت کنیم.
انتهای پیام